این روزها دورم اما نزدیک نزدیکم ، ساکت اما پر از حرفم ، آرام اما غوغایی ست درونم...
نشسته و میشمارم روزهای رفته و روزهای در پیش رو را و اینکه چه صبور است دلم!!
نمیدانم چه اصراری دارد در زنده نگه داشتن تمامشان! نمیدانم.....
آرامم میکند تنها، قدم های تنهایی اما با یادی از گذشته ها و صدایی که میخواندونگاهی روبه آسمان...
نگاه میکنم این روزها ...
این روزها همه چیز را نگاه میکنم ... حتی او را !
بــــاید بــاور کنــیم !
"تنـهـــایی" . . .
تلـــخ تــرین بــلایِ بــودن نیــســت . . .
چیـــزهـای بـدتــری هـم هســت . . .
روزهـــای خستـــه ای که در خـلـوتِ خـانـــه، پـیـــــر می شــوی . . .
و ســال هــایی که ثانــیه به ثانیــه از سَــر گذشتــه اســت. . .
تـــازه پِــی می بـــریــم کـه تــنـــهـایـی، تلخــخ تــرین بـلایِ بـــودن نیســـت. . .
چیـــزهـــای بدتـــری هم هســــت
دیــر آمـــدن!
ashenaye-gharib.blog.ir
دل من دير زمانی است كه می پندارد :
« دوستی » نيز گلی است ؛
مثل نيلوفر و ناز ،
ساقه ترد ظريفی دارد .
بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد
جان اين ساقه نازك را - دانسته- بيازارد
قدم می زنم ، راهم و گم می کنم
تو نیستی و این شهر زندونمه
هنوز شال تو گرمی شونمه
نمی خوام کسی جز تو درکم کنه
از این زندگی بی تو دست می کشم
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
نظرتون در مورد این وب چیست؟
آمار سایت
کدهای اختصاصی