شهید عبدالحسین حیدری، فرند حسین، در سال 1342 ش در خانواده ای مذهبی و متدین در روستای « اسماعیل محمودی -کردوان » دیده به جهان گشود.
وی چهارمین فرزند خانواده بود. ایشان دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند. در کار کشاورزی و دام داری یار و مددکار پدر خویش بود و به خوبی حق پدری بر فرزند را به جای آورد.
شهید با رسیدن به سن هیجده سالگی خود را آماده ی خدمت مقدس سربازی نمود و دوسال تمام در مناطق جنگی عین خوش و زبیدات، در قسمت توپ خانه و همچنین در عملیات های خیبر و جزیره ی مجنون به نحو احسن انجام وظیفه کرد تا این که خدمت سربازی را به پایان رساند.
هنوز دو ماه از اتمام خدمت سربازی نگذشته بود که با لبیک گفتن به ندای رهبر فرزانه، با جان و دل راهی جبهه های نبرد شد.
ایشان بارها در جنگ زخمی شدند و چندین بار به بیمارستان منتقل شده ولی باز ک بهبود بافتن دوباره به میدان جنگ برگشتن
گذشت ایام گل ای بلبل زار
بکن چون من ز هجران ناله بسیار
گل تو سر زند هر ساله از نو
گل فایز نمی روید دگر بار
--
مه بالا نشین پایین نظر کن
به مسکینان کلامی مختصر کن
بتا فایز غریب این دیار است
محبت با غریبان بیشتر کن
--
دلم را جز تو کس دلبر نباشد
به جز شور توام در سر نباشد
دل فایز تو عمدا میکنی تنگ
که تا جای کس دیگر نباشد
ایشان در عملیات قدس سه لشکر نوزده فجرگردان قاسم، در منطقه ی دهلران موسیان، شجاعانه جنگید؛ از کشور و ناموس خود دفاع کرد و جان شیرین خود را فدای اسلام نمود تا اسلام و قرآن زنده بماند. سرانجام در تاریخ 1364/4/19 مفقودالاثر گردید. پس از پانزده سال چشم انتظاری خانواده، به روستای خویش بازگشت تا ثابت نماید که عشق به شهادت می تواند سعادت ابدی را نصیب هر کس نماید؛ انسان را از گناهان پاک نموده و با روحی خالص و قلبی پاک دیدار خداوند جهانیان کند.
یه فاتحه برای روح داییم ختم کنید مرسی