من به آمار زمین مشکوکم ؟
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست
گفته بود آن شاعر :
هر که خود تربیت خود نکند حیوان است
آدم آنست که او را پدر ومادر نیست
من به آمار،به این جمع
و به این سطح که گویند پر از آدمهاست
مشکوکم
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار
زندگی بارانی
من نمی دانم که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.
تنهايي يعني:
عاشقشي ...
ولي حق نداري بهش نزديک بشي
چون:اون ديگه تنهانيست
سلامتی روزی ک بی اجازه لختم میکنن و 1غریبه منو میشوره و بقیه بی اجازه از پشت شیشه نگام میکنن سلامتی روزی ک ازم واسه لباسم اجازه نمیگیرن و 1پارچه سفید تنم میکنن سلامتی روزی ک بستگانم بیشتراز 10 نفر نیستن و منو رو سرشون گذاشتند و حلوا حلوا میکنند و وقتی پیششون بودم تیکه تیکه ام میکردند سلامتی روزی ک عجله دارن تا از بدن سردم راحت شن و شتابان میذارنم توی نعشکش سلامتی روزی ک واسه خوابوندنم تو قبر 2نفر ب زحمت میوفتن تا تو قبر جا بشم سلامتی روزی ک همه از بالا ب تنهایی و رختخواب جدیدم نگاه میکنن سلامتی روزی ک یه بنده خدا واسه قایم کردنه من ب زحمت میوفته و با عرق روم خاک میریزه
سلام سید جان اینو بزار چند روز اول صفحه باشه تا همه خبر مرگمو بفهمن
الان اینو که دارم مینویسم با گریه قاطیه
تا چند دقیقه دیگه خون هم قاطیش میشه...
زهرا ابجی گلم متاسفم داداش خوبی نبودم
دلشکسته نجمه حلالم کن ابجی
حافظ معذرت میخوام روت داغ کردم
محمد علی خیلی پسر خوبی هستی
نهال ماری نفیسه مهتاب مجتبی و کل دوستام مراقب خودتون باشین
این اخرین مطلبم بود...
دوست داشتین برام فاتحه بخونین
دعا کنین تو جهنم مثل این دنیا زیاد عذاب نکشم
همه شما رو به خدا میسپارم
من رفتم اون دنیا
واسه عشقم دعا کنین با عشق جدیدش شاد و خوشحال زندگی کنه...
دوستتون دارم باااااااای.
یک روز دردانہ "پسرم" مےآید...
تباه مےکند زندگے تک تک آنهایے را
کہ احساسات مادرش را تباه کردند...
خدایا!
دستانی را در دستانم قرار بده
که پاهایش با دیگری پیش نرود...
گاهی آنقد دلم از دنیا سیر میشود که میخواهم..
تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم..
آرام و آسوده…
مثل ماهی حوضمان که چند روز است روی آب دراز کشیده.
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …
مثل الان من......................
و تو با خبری
اما…
هرگز از جاده ی دلم گذر نمی کنی…
بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است دلم میخواهد حسادت کنم به خودم
چشمانم به نگاهت حسودی می کنند
و نگاه مشتاق و تشنه تو
به دستان گریزان من
ناگسستنی است..
چقدر خستگی ناپذیرست...
آشوب نگاه تو..
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
...
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات!
برای توووووووو ........
برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . .
برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی
بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است
دلم میخواهد
حسادت کنم
به خودم....
نمیدانی
چطور گیج می شوم
وقتی هرچه می گردم
معنی نگاهت
در هیچ فرهنگ لغتی
پیدا نمی شود ... !
سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟چته؟چی سخته؟نترس من هستم
سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی .
سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .
رفت
خیلی راحت رفت
صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو
شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید
شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو
شاید چون.......
شاید.......
تو بگو دلیلشو
دلیلی داری برای گفتن؟
برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت.....
شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه
شاید اگه بدونم دیگه منتظر نمونم که عقربه های ساعت بودنمو محکوم کنن
منم میرم
همونطور که از یادت رفتم
میرم تا دیگه سنگینیه بغضامو تو گلوم تحمل نکنم
تا اون همه خاطره رو به دوش نکشم . شکستم زیر این خاطره ها
میرم تا با بستن پلکام اون صورت پاکت بهم لبخند نزنه
میرم تا تو سکوتم صدات تو گوشم نپیچه
میرم تا انبوه گلای رز تو گلدون اتاقم لمس دستاتو برام یاد اوری نکنن
خداحافظ
برای همیشه
تا ابد
چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری
چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده
چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی
چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز...
گاهی" سکوت "علامت رضایت نیست
شاید کسی دارد
خفه می شود
پشت سنگینی یک درد...
تنهایی یعنی هیچ موقع, هیچ کس درکت نکنه.
تنهایی یعنی اون پسری که با سیگارش درد و دل میکنه و آخرشم همه ی حرفاش میریزه تو خودش.
تنهایی یعنی اون دختری که یه کنج نشسته داره آروم گریه میکنه و کسی نیست که اون دختر در آغوش بگیره.
همه در دنیا کسی را دارند، برای خودشان..!
"خُسرو" و "شیرین"... "لیلی" و "مَجنون"..
"رامین" و "ویس".... "پیرمَرد" و "پیرزَن".. ..
"تو" و "اون"...
"مَن" و "تَنهآیی"!!
آنقدر در تـــــ♥ـــو غرق شده ام
که از تلاقی نگاهم با دیگری
احساس
خیانت می کنم!
عشق یعنی همین!!!
شاید امروز پایان غصه هایم باشد
هرچند خاطرات،جزئی از
نوشته های آشفته ی خیالاتم اند
اما نمیگذارم از زیبایی دفترم بکاهد
خاک که خورد،عتیقه ای تجربه انگیز
عبرتی برای تمام زندگی ام خواهد شد
دیگه اون حس همیشگی نیست
زیاد دنبالش گشتم
اما انگار
آب شده رفته زیر زمین
همون حسی ک
میگفت دوست دارم
میگفت تو نباشی میمیرم...
خیلی وقت بود این حسه قدیمی
کهنه شده بود
اما حتی غبارشم
دیگه روی قلبم نیست
پاک شده رفته...
مگر اینک خودت بار دیگه
یه حس نو برام بیافرینی...
زندگی مانند قلمیست
در دستان تو
بنـــــــــویس...
روی هرچه خواستی
اما در انتخاب جمله اش
دقت کن....
افسوس! ، راست میگوید
شاید جفت نیستند
ستاره های بختمان را میگویم
اگر نه پس چرا این همه سنگ ریخته
در راه وصلِمان...؟
اما باورش حتی برای من هم خیلی سخت است
حس میکنم دنبال راهی
برای گریز هستی
اما من تمام درها را
ب روی تو بسته ام
و تو درمانده تسلیم شده ای
از طرفی مینمایی که دوستم داری
که مبدا چینی نازک دلم
ترک بردارد
چون نه ماندنمان معلوم است
نه رفتنمان
وقتی چشمانم خیس میشود
آن هم برای تو
بیشتر گریه ام میگیرد
چ دل ساده ای دارم من...
بیچارهخودم!!
کاش من هم میتوانستم
مانند همه از
آغوش و بوسه های تو بنویسم
اما هیچ یادگاری از تو ندارم
تنها چیزی که در یادم است
تصویر و صدای توست
نگاهت برایم با ارزش است
همانگونه که عشقت
اما چ کنم که روی قلبم
یک چیزی سنگینی میکند
خیلی از دستت دلگیرم
زمان میبرد تا گیرش خوب شود
تا دوباره مثل قبل بتوانم
نگاهت کنم و برویت لبخند بزنم
صبر داشته باش